شهید عبدالکریم هاشمی نژاد
گذری بر زندگی
سید عبدالکریم هاشمی نژاد پنجم مردادماه ۱۳۱۱ در بهشهر از توابع استان مازندران به دنیا آمد. پدرش سید حسن مردی با ایمان با تقوا کاسب محل و مورد احترام اهالی بود دوران رشد و بالندگی سید عبدالکریم با اوج گیری حکومت دیکتاتوری رضا خان مواجه گردید.
پس از شهریور ۱۳۲۰ و سقوط رضاشاه سید عبد الکریم که دارای هوش و ذکاوت فوق العاده ای بود ضمن این که در کار مغازه به پدرش کمک می کرد، تحصیل خود را ادامه داد. او علاقه ی زیادی به علوم دینی داشت و با تشویق پدر وارد حوزه ی علمیه آیت الله کوهستانی واقع در روستای کوهستان ، ۶ کیلومتری شهر بهشهر شد. وی به مدت ۴ سال دروس مقدماتی ، مقداری از درس سطح فقه و اصول را به پایان رساند با کسب اجازه از استاد عازم حوزه علمیه قم شده و به ادامه تحصیل
در زمینه ی فقه و اصول پرداخت. در این شهر از محضر اساتید بزرگی نظیر آیات عظام بروجردی علامه طباطبایی و امام خمینی بهره مند گردید.
شهید هاشمی نژاد در سال ۱۳۳۵ در سن ۲۵ سالگی با خواهر سید حسن ابطحی، خانم طیبه پادرا طوسی ابطحی ازدواج نمود. ثمره ی این ازدواج شش فرزند بود.
سال ۱۳۴۰ پس از فوت آیت الله بروجردی به مشهد مقدس مشرف شد و در درس آیت الله میلانی و آیت الله شیخ مجتبی قزوینی به تحصیل پرداخت. از همان سال با برپایی مجالس تبلیغی و آگاهی دادن به مردم همت گماشت و همواره به سفرهای تبلیغی در شهرهای مختلف عازم میشد.
وی آشکارا به افشای جنایات و فساد خاندان پهلوی پرداخت به همین دلیل بارها بازداشت و زندانی شده و مورد شکنجه قرار گرفت. سال ۱۳۴۲ ایام دهه ی فاطمیه مجالسی در سطح شهر مقدس مشهد برپا شد. ابتدا در منزل آقای اخوان فاطمی به منبر می رفت و شبهای ۲۱ و ۲۲ و ۲۳
مهر سال ۱۳۴۲ در مسجد فیل واقع در پایین خیابان سخنرانی می کرد.
در این مجالس درباره ی حقوق زن و انجمنهای ایالتی و ولایتی و کاپیتولاسیون مباحث مهمی را مطرح و سیاستهای دیکته شده ی رژیم را به باد انتقاد گرفت انتقادات وی و دامنه ی تأثیر مجالس ایشان به گونه ای شد که در شب سوم روز سه شنبه ۱۳۴۲/۷/۲۳ مأمورین شهربانی مسجد را محاصره و حجت الاسلام هاشمی نژاد را دستگیر کردند. وی پس از بازداشت زندانی و سپس ممنوع الملاقات شد. از این زمان به بعد هاشمی نژاد مرتبا به مبارزه ادامه داد و چند بار دستگیر و زندانی شد.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان دبیر كل حزب جمهوری اسلامی مشهد خدمات شایسته ای انجام داد. سپس از سوی مردم مازندران به نمایندگی مجلس خبرگان راه یافت. در زمان جنگ تحمیلی چند نوبت عازم جبهه های جنگ گردید و همراه دیگر مسؤولین نظام برای اداره ی بهتر جنگ در مقابل بنی صدر ایستاد و توطئه های وی را خنثی کردند. اما دیری نگذشت که منافقین تاب تحمل شخصیت والای ایشان را نیاورده و صبح روز هفتم مهرماه ۱۳۶۰ این یار وفادار امام و انقلاب را به شهادت رساندند ویژگی های اخلاقی شهید هاشمی نژاد چنان بود که امام خمینی مراتب فضل و مجاهدت او را ستود و ایشان را «جوانمرد فاضل» لقب داد. گلزار این شهید والامقام در حرم مطهر امام رضا (ع) می باشد.
فرح الملوک جوشقانی - همسر شهید
او همسری بی نظیر بود؛ از ابتدای زندگی گفت: مرز بین من و تو خداست و پروردگار متعال در زندگی ما حاکم است. گفت من تا زمانی از این زندگی رضایت دارم که خدا راضی باشد هیچ وقت اعتراض نمی کرد که فرضاً چرا غذا درست نکردی یا چرا فلان غذا را نپختی؟ هیچگاه از کمک کردن به کارهای خانه دریغ نمینمود گاهی که اعتراض میکردم لا اقل روزهای جمعه را در خانه و پیش بچه ها بمان چرا برای سخنرانی به اطراف خراسان می روی؟ در جوابم می گفتند: «اگر با این همه نیاز که به ما هست من نروم ، تو حاضری روز قیامت جوابگو باشی؟»
ایشان احساس مسؤولیت الهی داشت و من در پاسخ حرفی برای گفتن نداشتم.
مرحوم آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی - دوست شهید
وقتی آقای هاشمی نژاد در زندان به سر می بردند مقید بودند مثل بقیه زندانیان از لباس مخصوص زندان استفاده کنند. علیرغم احترامی که همه برای ایشان قاپل بودند ، هیچ امتیازی برای خودشان قائل نمی شدند.
حاج آقا حسن ربانی راد - دوست شهید
یک سری کارهای دسته جمعی داخل زندان انجام میشد که ایشان هم در آن مشارکت داشتند. مثلاً هر روز دو سه نفر را شهردار می گذاشتند. شهردار وظیفه داشت وسایل نظافت را تحویل بگیرد و توی زندان مکان مورد نظر را تمیز کند. یک بار دیدم آقای هاشمی نژاد می خواهد با جارو ظرف آب و پودر شستشو مشغول نظافت شود! پیش ایشان رفتم سلام کردم و گفتم: «حاج آقا اجازه بدهید ما کار شما رو انجام بدهیم.» ایشان فرمودند: خیر، اجازه بدهید ما کار خودمان را انجام بدهیم امروز کار شهردار به عهده ی ماست.» عقیده داشت در مقابل توده ای ها و خلقیون باید کاری را که به او سپرده اند انجام دهد تا فکر نکنند چون هاشمی نژاد استاد است نباید کار کند. روزهایی که ایشان شهردار بود در انجام کارش خیلی دقت داشت. سعی می کرد هیچ جا بدون شستشو نماند. یک بار گفتم: «حاج آقا شما خیلی در کار دقیق هستید ایشان آن حدیث معروف حضرت رسول (ص) را یادآوری کردند که پیغمبر اکرم ظاهراً كارى مثل دفن میت را قبول کرده بودند و بسیار دقت میکردند. اصحاب به ایشان گفتند: «یا رسول الله خیلی دارید دقت میکنید، او مرده است و فقط باید خاک رویش بریزید و تمام.» حضرت در جواب فرمود: «انسان نباید کاری قبول کند و اگر قبول کرد باید آن را درست انجام دهد حتی اگر پوشاندن بدن میت باشد. آقای هاشمی نژاد با بیان این حدیث مقید بود وقتی که کاری حتی در زندان به ایشان واگذار می شود، باید به نحو احسن انجام گردد.
روایتی از خود شهید
در زندان مشهد یک حیاط کوچک در اختیارمان بود که ورزش میکردیم؛ گاهی هم ملاقات داشتیم و همه ی اینها مجموعاً می توانست در تقویت روحیه ی زندانی مؤثر باشد. ولی آن چه باعث تضعیف روحیه می شد. فشارهایی بود که رژیم بر زندانیان حاکم کرده بود؛ اعم از وضع بد غذا بهداشت، امکانات و حتی سختگیری در ملاقات ها ملاقاتها تلفنی بود و ساعتش بسیار کم بود؛ اما این سختگیریها در روحیه ی ما اثر نمی گذاشت. زندان در کل برای کسی که بخواهد نقشی در جامعه داشته باشد یک حرکت انقلابی است. انسان خودش احساس میکند قبل از این که به زندان برود، پختگی لازم را ندارد. زندان محل مناسبی برای مطالعه، آشنا شدن با عقاید و افکار مختلف و به دست آوردن تجربیات سودمند است. همه ی اینها در مجموع سازنده است. در زندان شناخت عمیقی در مورد گروهک هایی که در جامعه هستند پیدا کردیم ، آن ها را شناختیم ، موضع گیری هایشان را دیدیم و در کل پخته و با تجربه شدیم.
مرحوم حجت الاسلام والمسلمین عباس واعظ طبسی - دوست شهید
در خلال ۶۵ باری که زندان رفتم، دو بار با آقای هاشمی نژاد از جمله زندان پادگان مشهد در يك زندان بودم با وجودی که شرایط زندان، شرایط سختی بود و در یک سلول ۱٫۵ در ۱٫۵ تاریک و مرطوب محبوس بودیم اما چون سلول ما کنار سلول ایشان بود و صدای هم را می شنیدیم و گاه در هواخوری هم دیگر را میدیدیم به ما خیلی خوش می گذشت. طوری که وقتی از زندان آزاد شدم به خاطر جدایی از ایشان درست حالت انسانی را داشتم که از زندان ناراحت باشد و او را بگیرند و به زندان ببرند.
ابوطالب واعظی مقدم - دوست شهید
سال ۱۳۵۵ بود؛ مردم گنبد کاووس از آقای هاشمی نژاد دعوت کرده بودند تا در مسجد قائمیه شهرشان به منبر برود. این مسئله با مخالفت شهربانی مواجه شد. رئیس شهربانی وقت از ایشان خواست تا برای برخی هماهنگیهای لازم به شهربانی بروند؛ اما آقای هاشمی نژاد نپذیرفت و پیغام داد: «خانه ی ما مسجد است ، آقای رئیس به مسجد بیایند.» آقای هاشمی نژاد آن قدر روی حرفش پافشاری کرد که رئیس شهربانی مجبور شد با پای خودش به مسجد قائمیه بیاید.
سید محمد جواد هاشمی نژاد - همسر شهید
سخنرانی های مشهور ایشان برای اقشار گوناگون بود. هیچ وقت نگاه نمیکردند چند نفر مخاطب دارند مهم این بود که حرفشان را می زدند. آیت الله صانعی میگفتند قبل از انقلاب، در سفری برای ادای نماز به یکی از مساجد بین راه رفتم. مقداری از وقت نماز گذشته بود و آقای هاشمی نژاد را دیدم که در حال سخنرانی است؛ اما تنها سه نفر پای منبر ایشان نشسته بودند! تعجب کردم که کیفیت سخنرانی ایشان تغییری نکرده بود یعنی طوری نبود که به خاطر کم بودن مخاطب لحن کلام ایشان خودمانی شود. چنان پرشور و جدی سخنرانی می کرد که انگار مسجد مملو از جمعیت است. وقتی از منبر پایین آمدند جلو رفتم و پرسیدم: «شما برای سه نفر سخنرانی می کنید؟» آقای هاشمی نژاد گفتند: «همین سه نفر، سه نفر است که باید جمع شوند. ما وظیفه داریم همین سه نفرها را جمع کنیم تا وقتی جمعیت خیلی عظیمی شوند. حدیث داریم هر کسی یک نفر را احیاء کند انگار کل مردم را احیاء کرده است.» ایشان به آنچه اعتقاد داشت عمل می کرد. چنین نگرشی باعث شد که استقبال عظیمی از سخنرانیهای ایشان به وجود آید. در اکثر تظاهرات داغترین سخنرانی ها مربوط به آقای هاشمی نژاد بود. با عامه ی مردم ارتباط داشت و همه او را به عنوان خطیب می شناختند.
سید احمد هاشمی نژاد - برادر شهید
سال ها پیش فردی نزد ایشان آمد و گفت یکی از افراد با نفوذ جامعه درباره ی شما چنین و چنان گفته است. ایشان با حدس زدن این که او میخواهد اختلاف ایجاد کند گفت: «موضوع را بررسی میکنیم. اگر اشکال در من باشد، آن را برطرف میکنم و گوینده آن سخن را نیز به خداوند واگذار میکنم. بدین ترتیب، اجازه نداد که آن فرد با خبرچینی و غیبت میان او و شخص یاد شده اختلاف ایجاد کند.
کتاب فریاد دیانت - زندگی نامه شهید هاشمی نژاد
- به محرومان و امور خیریه توجه ویژه ای داشت و آن را عبادت می دانست. برای نمونه ، هنگامی که اساس کار بانک ها بر ربا استوار بود و گرفتن اعتبارات بانکی مشکل زیادی داشت ، صندوق قرض الحسنه ای را برای طلبه ها به راه انداخت که به کمک آن ، مشکلات مالی بسیار از طلاب برطرف شد.
- سید عبدالکریم ولایت فقیه را ادامه ی ولایت الهی دانسته و سرپیچی از آن را جایز نمی داند. از این رو می فرماید: جهان بینی ما این است که حاکمیت در اصل از آن خداست و کسانی را که خداوند حاکم قرار میدهد حق حکومت دارند. به همین جهت حاکمیت پیغمبر (ص) و حاکمیت امامان معصوم (ع) ، بر اساس مدارک اسلامی ثابت است. از این رو حکومت فقیه ، دنباله ی حکومت ائمه (ع) است. بی تردید مطرح کردن فکر جدایی رهبری از مرجعیت خیانت به اصل انقلاب و اسلام است؛ زیرا این فکر جامعه را به همان وضعی بر می گرداند که در گذشته داشتیم تمام ضربه هایی که جامعه ی ما در گذشته خورده از همین جا سرچشمه گرفته است. تجربه ها نشان داده است که اگر مقام رهبری از مقام مرجعیت جدا گردد، رهبر نمی تواند نقش سازنده ای داشته باشد.
روزنامه کیهان 1361/07/08 - یاران امام به روایت اسناد ساواک
از ساعت ۲۰:۳۰ الی ۲۱:۳۰ روز ۱۳۴۱/۳/۱۰ آقای هاشمی نژاد واعظ در مسجد مروی با وجودی که قبلا به وی و بانی مجلس آقای ناظم زاده رئیس صنف خياط تذکرات لازم داده شده بود مع نسبت به دولت حمله نموده و اظهار داشت ما امنیت نداریم. هذا
نسبت به کار یهودیها و بهائی ها رسیدگی می شود ولی راجع به مدرسه ی فیضیه قم رسیدگی نمی کنند. مأموران دولت عده ای از طلاب را کشته و مضروب کرده اند ولی دستگاه دادگستری می گوید ما آنها را نمی شناسیم، درست است زیرا مأمور خودشان هستند.
چرا دولت نمی رود تا دولت دیگر که به درد مردم برسد، جای او را بگیرد. دستگاه ظالم یزید هم زیاد خود مختاری کرد ولی یک روز سرنگون شد. چرا تیشه به ریشه اسلام می زنید؟
چرا مجله ی مذهبی قم را سانسور و تعطیل نموده اید ما روحانیون از هیچ چیز نمی ترسیم و حاضریم در این راه جان خود را فدا کنیم.
گیرندگان ریاست ساواک تهران جهت اطلاع ۳۸۱۰۱ (۵) شهید هاشمی نژاد در خطابه های خود مسایل تربیتی را به وضوح با مردم در میان می گذاشته از آنها میخواسته است که مراقب جوانان خود باشند وی راهنمای جوانان جامعه از انقلاب بوده است. در یکی از اسناد ساواک آمده است.
همسر شهید
زیباییهای خاصی در تاریخ شهادت ایشان وجود داشت؛ زیرا هنگام شهادتش مصادف بود با سال روز شهادت نهمین پیشوای معصومین و امام بر حق که با منافقین نفوذی شهید شد. چهلمین روز شهادتش نیز مصادف بود با عاشورا روزی که جد بزرگوارش امام حسین الله مظلومانه با فرزندان و یاران به شهادت رسیدند. سالگرد شهادت ایشان هم مصادف شد با عید قربان و همه این تقارنها زیباست .
قسمتی از سخنان امام خمینی (قدس سره) به مناسبت شهادت هاشمی نژاد
این ها اگر هدفشان نابودی اسلام است. اسلام با این خون ها زنده میشود و اگر هدفشان این است که جمهوری اسلامی از بین برود، جمهوری اسلامی با این خونها آبیاری میشود و اگر هدفشان خدمت به آمریکا و شوروی و امثال این هاست، جزا را از آن ها مطالبه کنند و خدای تبارک و تعالی برای آنها لعنت و ملت ما نفرین ابدی را برای آنها خواستار است. ما در عین حال که از شهادت یک جوان مرد فاضل ، عالم مجاهد متأثر هستیم، لیکن هر یکی از این شخصیتها از دست ما برود، به اسلام کمک است و به مخالفین اسلام لعن است و نفرت و دلیل ضعف آن هاست.
شهید هاشمی نژاد از دیدگاه حضرت آیت الله خامنه ای (مدظله)
زندگی این عالم با همه ی فراز و نصیب هایش بر روی هم یک خطابه ی پرشور و هنرمندانه بود... شهادت برای شخصی مثل این عالم بصیر و سخنور و بزرگوار یک افتخار است همچنان که برای کشندگان و دشمنان مایه روسیاهی است ... آقای هاشمی نژاد از جمله کسانی بود که بیش از بقیه چهره های معروف مورد غضب و اتهام گروه های منافق و افراد وابسته به آنها قرار گرفتند.
چند سطر از سخنان شهید
آینده انقلاب آینده روشنی است. البته بستگی دارد به این که در حرکتی که ما داریم در طول این حرکت ملت ما در جریان مسائلی که در کشور واقع می شود قرار بگیرند؛ یعنی آگاهانه جلو بروند و حرکت کنند. اگر بتوانیم این کار را بکنیم در آینده ای نه چندان دور، ناظر پیروزی ها و موفقیت های عظیم خواهیم بود. آینده انقلاب آینده روشنی است. البته بستگی دارد به اینکه در حرکتی که ما داریم در طول این حرکت ملت ما در جریان مسائلی که در کشور واقع میشود قرار بگیرند؛ یعنی آگاهانه جلو بروند و حرکت کنند. اگر بتوانیم این کار را بکنیم در آیندهای نه چندان دور ناظر پیروزی ها و موفقیت های عظیم خواهیم بود.