دوازدهمین جشواره استانی شعر دفاع مقدس و مقاومت
شعر«ماه چادر زده است»
نام اثر: ماه چادر زده است...
سراینده و شاعر: معصومه سادات اسدیان..
پدرم سالهاست میجنگد
روی یک تخت در کنار اتاق
مادرم سالهاست میچرخد
مثـل پـروانه در مـدار اتـاق
مادرم این زن همیشه بهار
باغبـان غرور پاییـز است
غصهاش پشت چهرهاش پنهان
قصهاش واقعا غم انگیز است
درجهــانی لبــالب از رویـــا
وسعت دستهای او خالیست
کاسه چشـم او اگر لبـریـــز
کاسه صبـر او ولی پر نیست
ذکر امن یجیب او هر شب
می چکد روی دردهای پدر
اشک در دانه دانه تسبیحش
میکند حال خانــه را بهتـر
پدرم طعم آتش و باروت
پدرم شوق چفیه و سنـگر
ماه چادر زدهست در قلبش
سایهاش از ستاره روشن تر
بودنش مرز بین خنـده و خون
زخمهــا در تنــش وطن دارد
در حصــاری بـه نـام تنـهایــی
با خودش جنگ تن به تن دارد
منفجر میشود به وقت جنون
در سرش خوشـههای خمپاره
بعد از آن لختههای خون با غم
می زنــد از گلـوش فـــواره
می رود سمت کرخه و کارون
موجها موجهای سرگردان
هی گلوله گلوله خاطره ها
هی صدای مهیب بمباران
جنگ اینجا هنوز جـان دارد
پشت هر خاکریز خانه غم است
بودنـش بـا تمـام انـدوهــــش
عطر چای شمال تازه دم است
بیهوا میرود به کنج سکوت
قـرصهـا را جواب کرده پدر
زندگی را برای یک رنج
مستمر انتخاب کرده پدر
پدرم مرد جبهـه بود و هنـوز
عازم جنگ میشود هر شب
و بــرای دوبــاره آمدنـــش
دل ما تنگ میشود هر شب